بسیاری از مدیران بازاریابی بر این باورند که سرمایه گذاری در سئو یک الزام است، اما در بسیاری از موارد غیرضروری است و بازده مثبتی ایجاد نمی کند. سرمایه گذاری در سئو به یک رویکرد استراتژیک برای جذب کاربران نیاز دارد و استفاده از پست های وبلاگ به سمت کلمات کلیدی ممکن است باعث دیده شدن موتورهای جستجو شود، اما سودآوری ندارد. علاوه بر این، مطابقت کامل یک وب سایت با بهترین شیوه های سئو نیز نتیجه ای را تضمین نمی کند و سرمایه گذاری فنی برای دستیابی به این نتیجه ممکن است عاقلانه ترین استفاده از منابع نباشد.
پرسونای کاربر مورد نظر چیست؟
برای تعیین اینکه آیا سرمایه گذاری در سئو منطقی است یا خیر، یک مدیر بازاریابی باید ابتدا شخصیت کاربر مورد نظر را از موتورهای جستجو درک کند و اینکه آیا این شخصیت حتی قابل دوام است یا خیر. ژانرهای زیادی وجود دارد، به عنوان مثال محصولات B2B با چرخه فروش طولانی، که به سادگی هرگز این شخصیت را در جستجوی آنها نخواهند داشت. تنها زمانی که تشخیص دادید که سایت شما کاندیدای عالی برای سرمایه گذاری سئو است، می توانید تصمیم بگیرید که چگونه آن سرمایه گذاری را به کار بگیرید.
با آگاهی از اینکه مخاطبانی وجود دارند که احتمالاً به دنبال محصول و خدمات شما در موتورهای جستجو هستند و شما را پیدا نمیکنند، میتوانید ایدههایی در مورد اینکه چگونه برای آن کاربران قابل مشاهده باشید، طوفان فکری کنید. تاکتیکهای زیادی برای ایجاد یک محصول کامل در اطراف کاربران احتمالی وجود دارد. رویکرد درست مشروط به دسته بندی کسب و کار، شخصیت کاربر، و مهمتر از همه، آنچه کاربران ممکن است در یک موتور جستجو به دنبال آن باشند، خواهد بود.
نیازهای کاربران را میتوان با تعداد انگشت شماری از پستهای وبلاگ، یک کتابخانه عکس، یک مجموعه ویدیویی برطرف کرد. اما به خاطر داشته باشید که وقتی نوبت به کاربران میرسد، هرگز یک رویکرد یکسان برای همه وجود نخواهد داشت. همه کاربران و همه مشاغل متفاوت هستند. حتی اگر فکر می کنید یک رویکرد برای یک رقیب کار می کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که برای شما نیز کارساز باشد. در بسیاری از موارد، یک رقیب به دلیل سرمایهگذاریهایی که انجام دادهاند، ممکن است در جستجو بسیار قابل مشاهده باشد، اما ممکن است فقط باعث جلب توجه شود نه فروش.
سئوی موفق نیاز به یک استراتژی کل نگر دارد که تمام جنبه های یک کسب و کار، از فروش گرفته تا پیام رسانی و محصول را در بر بگیرد. بهترین تلاشهای سئو با همان رویکرد پیامرسانی به بازار میرود که برای هر کانال دیگری کار میکند. اگر چیزی وجود دارد که محصول شما را منحصر به فرد می کند، حتی در یک بازار کالایی، آن را به بخشی کلیدی از تلاش سئو تبدیل کنید. دلیلی وجود ندارد که شخصیت ها و معیارهای عملکرد متفاوتی از کانال جستجوی پولی داشته باشید. همانطور که تلاش های سئوی شما نباید کپی از یک رقیب باشد، همچنین نباید برای دیگری کپی برداری از شما آسان باشد. کپی کردن محتوای مبتنی بر کلمات کلیدی توسط هر کسی که توانایی مشابه شما در انجام تحقیق در مورد کلمات کلیدی را دارد، آسان است.
همانطور که استراتژی خود را ایجاد می کنید و محتوا را برای سئو توسعه می دهید، از پرس و جوهایی استفاده کنید که انسان های واقعی و خریداران واقعی جستجو می کنند، نه فقط کلماتی که توسط ابزارها پیشنهاد می شوند. همیشه از خود بپرسید، کاربری که این کلمات کلیدی را جستجو کرده است، انتظار دارد چه چیزی را در صفحه نتایج ببیند، و این چیزی است که شما باید ایجاد کنید. برای تعیین اینکه آیا انتظارات شما بر اساس واقعیت است، سؤالات خود را در Google قرار دهید و ببینید چه چیز دیگری نشان داده می شود. اگر این پرس و جوها نتایج کاملاً متفاوتی با آنچه انتظار داشتید به ارمغان آورد، ممکن است بخواهید استراتژی خود را تغییر دهید. تمام تلاش شما باید بر روی تجربه کاربر متمرکز شود و نه نیازهای موتور جستجو.
جمع بندی
تأثیر کسب و کار باید بسیار مهم باشد و باید تمام تصمیم گیری های شما را هدایت کند. سئو یک سرمایه گذاری است و این سرمایه گذاری باید در کنار سایر سرمایه گذاری ها توجیه شود. وجوه و منابعی که به سئو اختصاص میدهید، اگر آنها را در جای دیگری مستقر کنید، میتوانند مؤثرتر باشند، بنابراین سرمایهگذاری خود را در این زمینه توجیه کنید. سئو تنها در صورتی باید انجام شود که ارزش و تأثیر حاشیه ای را به تلاش های جذب کاربر شما اضافه کند.
انتهای مطلب/ منبع